Tuesday, April 16, 2013

تشریح مراحل ترک شبکه های اجتماعی

به این راحتی ها هم که فکر میکنید ، نیست
آری ترک اعتیاد به اینترنت یک طرف و ترک اعتیاد به شبکه های مجازی و اجتماعی یک طرف
راستش این است که برای یک معتاد به شبکه های مجازی باز هم امیدی است اما یک معتاد اینترنت در واقع یک زامبی است که دیگر با مرگ خود باید به این اعتیاد پایان دهد . در واقع وقتی  شخص  مذکور رایانه ببیند دیگر شهوت دخول اش آنقدر برایش وسوسه خواهد داشت که حاضر است ساعتها در یک حالت فیزیکی بسیار سخت و عذاب آور پشت میز کار و یا منزل و یا کافه و ...  مشغول بوده و وقت بگذراند 
اما مراحل ترک یکی از همین افراد را برایتان توضیح خواهم داد
1- شاید مهمترین قسمت ابتدایی ترک اعتیاد شبکه های اجتماعی همین اراده و تصمیم به جدا شدن و عدم مصرف توئیت و فید باشد و این مرحله برای بنده نزدیک دو سال طول کشیده و تازه از دو سال قبل مطمئن شدم که باید از این محیط دوری کرده و زندگی ام را سامان ببخشم
2- اکنون این ارده شما مثل بنزین است و شاید اگر سالها هم در محیط مطمئن قرار بگیرد مشتعل نشود و لذا شما به یک جرقه نیاز دارید و این جرقه می تواند  یک عصبانیت و ناراحتی و یک شوق و خوشحالی بیش از اندازه باشد که بتواند همه زیبایی این محیط را برایتان بد و کمرنگ و بی اهمیت جلوه دهد 
3- اکنون شعله افروخته شده و بعد از سوختن و ارائه آخرین فید و شام آخر ، شما دیگر کاری را که نباید انجام می دادید حال انجام داده اید  
4- خیلی خوشحالید و اقدام جسورانه شما باعث شده احساس یک قهرمان را برایتان به ارمغان داشته باشد ولی شما بدانید که این شروع خماری و بدن درد شما است و آدرنالین ناشی از این کار بعد از چند ساعت خستگی و بیهوده بودن را برایتان داشته و احساس نا امیدی درونتان غلط می زند
5- اولین فکری که به شما نفوذ میکند این است که از دکمه " غلط کردم " استفاده کنید و دوباره به آن محیط برگشته و روز از نو و روزی از نو و یادتان باشد این مقطع خطرناکی است که شاید افراد حتی با قدرتی زیاد بتوانند تا این مرحله پیش بروند ولی بعد از مدت طولانی در این مرحله شکست خورده و از ان دکمه کذایی استفاده کنند و این حتی باعث شود که چندین بار ترک کرده و دوباره به دامن این بلای خانمان سوز برگردند
6- حال شما  مدتی است که از این که ترک کرده اید لذت می برید و خیلی خوشحالید و دارد شکل شما و رفتارتان به حالت عادی مردم پسند و قابل قبول برمیگردد و زیر چشم های گود رفته شما به حالت خوبی برگشته و رنگ زردتان خوب شده و ساعت خواب شما تنظیم شده و منظم است 
7- به دنیای واقعیت و پر از شرارت و سختی و مشکلات و طعم رنج واقعی خوش آمدید و از دنیای خوب و حبابی و حرف های عاشقانه و دوستی ها و کرشمه ها و  پ ن پ و د ن د و  جک  و  واویلا لیلی و ... بیرون آمدید



من اکنون در مرحله 5  به سر می برم و لازم به ذکر است معتاد یک بیمار است و باید از آن حمایت شود 

سرآغاز سخن



یادش بخیر از آن زمانی که دوست داشتم وبلاگ داشته باشم و داشتم و می خواستم بنویسم و  می نوشتم  و در دنیایی که برای خودم ساخته بودم مدت ها است که می گذرد و با اینکه به نوشتن عادت دارم و آن را فراموش نکرده ام اما وبلاگ نویسی برایم غریبه شده و بعد از دخول شبکه های اجتماعی در جامعه  اینترنتی  مان دیگر مثل قبل نه دل و دماغی برای نوشتن مانده و نه  انرژی از سوی مخاطبین و خواننده جاریست ولی دیگر بار  قلم بر می دارم و با نوک انگشتانم فشار می آورم بر روی کیبورد تا دوباره بنویسم و بتوانم بودنم را فریاد بزنم .


هر چه هست دیگر مثل قبل نیست زیرا خوب پخته و سوخته ام و دیگر به سادگی هر چیزی که به ذهنم برسد را به عینیت تبدیل نکرده و مزه مزه میکنم تا بلکه کمی کمتر سختی بکشم ,  اینجا از مشکلاتمان حرف می زنیم و از اتفاق هایی که در روز برای من و یا اطرافیانم و کسانی که می بینم اتفاق می افتد می نویسم و امید دارم با دنبال کردن آن شما دوستان به من امید ادامه  بدهید و این برکه جاری باشد و خشک نشود .