Wednesday, April 17, 2013

یک روز خوب

عادت کردیم به اینکه زمزمه کنیم  : یه روز خوب میاد
اما این یه روز خوب از کجا میاد ؟ چرا میاد ؟ اصلا ما یه شب خوب داشتیم  که مستحق یه روز خوب باشیم ؟ یه دیروز خوب داشتیم که لایق یه  امروز خوب باشیم ؟ چرا ما به شعار عادت کردیم ؟ چرا رفتار  رو فراموش کردیم و فقط  دوست داریم امید داشته باشیم که یه روز خوب میاد ؟  راستش ما به چه چیزی دلمون رو خوش کردیم و امیدواریم ؟
مگه نه اینکه میگن نا امید شیطونه و دشمنه و ...  
ولی من اعتقاد دارم امید بیخودی داشتن  کار دشمن هست و شیطون و ...  چون باعث شکست میشه و ما امروزه روز هر کاری میکنیم و شکست میخوریم همه اش از همین امید بیخودی هست که داریم.
 نه اینکه بخوام اول صبح به این زیبایی بهار همه شما رو اذیت کنم اما نظراتم رو دارم به ساده ترین شکل بیان میکنم .
امید هایی که ما امروزه داریم مثل این هست که داریم از طبقه صد ام یک برج به پائین می پریم و امید داریم که سالم هم می رسیم و این مقدار امید حتی به ما اعتماد به نفس کاذب داده و برای این حماقت مون تبلیغات هم میکنیم .
ما هنوز در درک این مساله که روز خوب را باید ساخت و منتظرش نباش کودن هستیم و به این باور نرسیده ایم  که باید یک روز خوب را بسازیم
یک روز خوب را باید با گذشت و بخشش بسازیم

یک روز خوب را باید با صبر و درایت  بسازیم

یک روز خوب را باید با زیرکی و منطق بسازیم

یک روز خوب را باید با آگاهی و عدم توجه به خرافات بسازیم

یک روز خوب را باید با علم و دانش بسازیم

یک روز خوب را باید با   ورزش و تلاش بسازیم

یک روز خوب را باید با مهربانی و عشق بسازیم

یک روز خوب را باید با مبارزه و شهادت بسازیم

یک روز خوب را باید با دانستن و رندی بسازیم



باید بسازیم و نباید منتظرش باشیم که منتظران بیهوده از جاهلانی هستند که در تاریکی چراغی که روشن نیست در دست دارند و به امید در دست داشتن اش راه می روند ولی نمی دانند که  از جهل خود باعث سقوط خود شده اند

بیایید از همین لحظه به فکر ساخت یک روز خوب باشیم و نه اینکه منتظر اش

من روز خوب خود را سالهاست که می سازم